سردرگمی در فروش
با توجه به تحقیقات به عمل آمده توسط این مرکز مشخص گردید علت فروش کم بیش از 40 درصد صاحبین کسب و کار به دلیل سردرگمی آنها برای انجام اقدامات درست می باشد. این سردرگمی موجب شده که آنها اقدامی انجام ندهند یا اقدامی انجام داده ولی نتیجه ی دلخواه را کسب ننمایند لذا از ادامه دادن به آن خودداری کرده و این اقدام نکردن یا اقدام اشتباه کردن نیز نتیجه ای را برای آنها به دنبال نخواهد داشت. با این توضیحات می خواهیم با هم بررسی نماییم که علت این سردرگمی چیست و چرا باید آن را برطرف کنیم:
-
نبود هدف واضح:
هدف مشخص و واضح برای یک کسب و کار بسیار اهمیت دارد. هدفهای مشخص و قابل اندازهگیری، امکان میدهند تصمیمات موثرتری در خصوص استراتژیهای بازاریابی، افزایش فروش و بهبود عملکرد کسب و کار اتخاذ شود. در عوض، عدم داشتن هدف مشخص، میتواند باعث بیهدفی و تلف کردن زمان و انرژی شود.
-
عدم تعیین مسیر:
تعیین مسیر مشخص برای رسیدن به هدفها از اهمیت بالایی برخوردار است. بدون مسیر مشخص، صاحبان بیزینس و تیم فروش ممکن است در یک حالت عدم قطعیت و شکست قرار گیرند و از اصول و رویههای مشخصی برای رسیدن به هدفها عبور کنند. در نتیجه، ممکن است به طور ناخواسته منابع و زمان بسیاری را بهطور ناکارآمد صرف کنند و نتایج مطلوب را نداشته باشند.
-
نبود برنامهریزی مناسب:
برنامهریزی مناسب در فروش اهمیت زیادی دارد. عدم داشتن هدف و مسیر مشخص، میتواند تاثیر منفی بر برنامهریزی دقیق فروش داشته باشد. صاحبان بیزینس و تیم فروش باید برنامههای مشخصی را برای رسیدن به هدفها تعیین کنند و استراتژیهای موثری را برای بهبود عملکرد فروش اجرا کنند. بدون برنامهریزی مناسب، احتمال اشتباهات و تصمیمهای نادرست در فروش افزایش مییابد.
حال نبود هدف،مسیر مشخص و برنامه ریزی مناسب نیز منجر به موارد زیر خواهدشد:
-
عدم تمرکز:
هدف مشخص و مسیر مشخص به کسب و کار کمک میکند تا تمرکز بیشتری داشته باشد. وقتی هدف واضحی وجود دارد، صاحبان بیزینس و تیم فروش میتوانند تمرکز خود را بر روی اهداف اصلی و مهم ترجیح دهند و از مسیر مشخصی برای رسیدن به آنها استفاده کنند. اما وقتی هدف و مسیر مشخص نیست، تمرکز مناسب بر روی اولویتها و ضرورتهای کسب و کار کاهش مییابد و احتمال پراکنده شدن تلاشها افزایش مییابد.
-
تصمیم گیری ناپایدار:
هدف و مسیر مشخص، اساسی برای تصمیمگیریهای موفق است. وقتی هدفها مشخص هستند، صاحبان بیزینس و تیم فروش میتوانند تصمیمات مناسبی را در خصوص استراتژیها و راهبردهای فروش بگیرند. اما وقتی هدف و مسیر مشخص نیستند، تصمیمگیریها ممکن است بدون پایه و اساس قوی انجام شوند و در نتیجه عملکرد کسب و کار تحت تأثیر قرار بگیرد.
-
عدم انگیزه و اشتیاق:
هدفهای مشخص و مسیر مشخص انگیزه و اشتیاق را ایجاد میکنند. وقتی صاحبان بیزینس و تیم فروش میدانند که به چه هدفی میخواهند دست پیدا کنند و چگونه آن را انجام دهند، انگیزه و اشتیاق بیشتری برای کار خود خواهند داشت. هدف و مسیر مشخص میتوانند به عنوان منبع انگیزش برای تیمهای فروش عمل کنند و به آنها کمک کنند تا با انگیزه و اشتیاق به تلاش خود ادامه دهند. بدون هدف مشخص و مسیر مشخص، انگیزه کاهش مییابد و ممکن است صاحبان بیزینس و تیم فروش از انگیزه و اشتیاق لازم برای پیشرفت و تلاش بهرهمند نشوند.
-
استفاده ناکارآمد از منابع:
هدف مشخص و مسیر مشخص به کسب و کار کمک میکند تا منابع خود را به طور آگاهانه و کارآمد استفاده کند. وقتی هدف و مسیر مشخصی وجود دارد، صاحبان بیزینس و تیم فروش میتوانند برنامهریزی مناسبی را برای استفاده از منابع مالی، انسانی و زمانی خود انجام دهند. اما در عدم وجود هدف و مسیر مشخص، ممکن است منابع بیشتری صرف فعالیتهای بینتیجه و نامناسب شوند و نتایج مطلوب حاصل نشوند.
پس به طور کلی، داشتن هدف و مسیر مشخص در فروش بسیار مهم بوده و موجب می شود سردرگمی ها پایان یابد. این عوامل باعث تمرکز، تصمیمگیری هوشمندانه، انگیزه و استفاده بهینه از منابع میشوند، که در نهایت بهبود عملکرد کسب و کار را به همراه دارند. در عوض، عدم داشتن هدف و مسیر مشخص ممکن است باعث سردرگمی صاحبان بیزینس شده و موجب کاهش عملکرد و پیشرفت کسب و کار و کاهش فروش آنها می گردد.
درباره مرتضی ملاحسینی اردکانی
بیزینس کوچ بین المللی (ICF)،کوچ سازمانی(SF)،مدیریت عالی کسب و کار(DBA)
نوشته های بیشتر از مرتضی ملاحسینی اردکانی
دیدگاهتان را بنویسید